میلاد نبی اکرم (ص) و صادق آل عبا (ع) مبارک

بهشت بنوبوها(lola ya Bonobo)

شاید شما هم مثل من گاهی از دیدن این همه صحنه های مختلف غیر انسانی در اخبار محلی و جهانی خسته می شین و می زنین به کوه و دشت یا لااقل دلتونو خوش می کنین به دیدن چند تا عکس گل و کوه و جونور تو صفحه های اینترنتی! واسه همین تصمیم گرفتم مطلبی در مورد یکی از پروژه های زیبا در نزدیکی کینشازا جهت محافظت از یکی از نزدیکترین انواع حیوانات به نوع بشر! یعنی بنوبوها برای دوستان نقل کنم. 

بنوبو با اسم علمی PAN PANISCUS شناخته می شود. نوع ماده آن 90 تا 100 سانتی متر و نوع نر آن 100 تا 120 سانتی متر می باشد. این جانور زیبا حدود 50 سال عمر می کند و محل تولد آن اختصاصا جمهوری دموکراتیک کنگو است. نام آنها تغییر یافته نام بولوبو(Bolobo) روستایی در نزدیکی رود کنگوست که اولین قفس های بنوبو از آنجا صادر شد. بنوبو به عنوان نزدیک ترین نمونه زنده از اجداد انسان آسترالوپیتکوس در نزد دانشمندان در نظر گرفته می شود.

این پستانداران متعلق به خانواده بزرگ پریمات ها (Primates) مانند گوریل، شامپانزه و اورانگوتان هستند. اما میزان تفاوت یک بنوبو با شامپانزه را می توان با تفاوت یک هواپیمای کنکورد با یک بوئینگ 747 مقایسه نمود!

نکته جالب دیگر در مورد این جانور قرابت بسیار بالای ژنتیکی آن با انسان است، بطوریکه ژنوم بنوبو بیش از 98% با ژنوم انسان تشابه دارد!! رشد مورفولوژیک آن بسیار مشابه انسان است. بنوبوهای جوان دندانهای شیری خود را در 5 تا 7 سال از دست می دهند و سن بلوغ در آنها 9 تا 11 سال بوده و سیکل تخمدانها در جنس ماده به حدی شبیه پریود ماهانه در انسان است که امکان بررسی پژوهش های باروری و ناباروری را با نتایج قابل استفاده در انسان فراهم می کند. فیزیک بدنی او راه رفتن بر روی دو پا را به راحتی برایش امکان پذیر نموده است.

یک بنوبو لب هایی قرمز،گوش هایی سیاه، پاهایی بلند و سر سیاه کوچکی بر روی شانه هایی باریک دارد. موهای آن به صورت فرق وسط! آرایش شده!! بند انگشتان 2 و 3 در پاها به هم چسبیده. 

زندگی اجتماعی آنها کاملا متفاوت با گوریلها، شامپانزه ها و اورانگوتانهاست.زندگی انها مادر سالار بوده و سازماندهی اجتماعی بیشتر بر جنس ماده متمرکز است. مردان تمام زندگی خود را در کنار مادرشان سپری می کنند و هرگز گروهی که در آن متولد شده اند را ترک نمی کنند. مادر ممکن است فرزندش را تا 4 سالگی شیر دهد. رشد بنوبوهای جوان بسیار کند است. پس از یک سال به سختی می تواند راه رفته یا از درخت بالا رود و به همین دلیل بسیار وابسته است.

ماده ها در سن بلوغ گروه را ترک کرده و خانواده مستقلی تشکیل می دهند. بر خلاف دیگر حیوانات که جنس ماده در دوره های خاصی آمادگی پذیرش جنس نر را دارد، بنوبوی ماده همیشه امکان فعالیت جنسی  را داراست و بر خلاف سایر حیوانات فعالیت جنسی بنوبوها صرفا بخاظر تزاید نسل نبوده و جنبه های تفریحی و اجتماعی نیز دارد. به دلیل اینکه نمی تواند با زور بر گروه مسلط شود مدیریت پرخاشها و برتری جویی ها در گروه را با تنظیم فعالیت جنسی انجام می دهد !

تا کنون مشاهده نشده که هیچ بنوبویی یکی از اعضای گروه را بکشد! در واقع شعار آنها:" عشق، آری! جنگ، نه!" است. در زمینه دلبستگی، محبت، امتناع از درگیری ها، بونوبوها خیلی باهوش هستند، در واقع آنها می توانند ارزش روابط اجتماعی را تشخیص دهند. بنوبوهای وحشی در گروه های بزرگ با هم زندگی می کنند و به دنبال غذا می گردند. آنها برای چرت زدن و خوابیدن شبانه شاخه های کوچک درختان درهم تنیده جنگلی را به هم نزدیک نموده و لانه ای مسطح با آنها می سازند که معمولا اولین و بالاترین خانه متعلق به مادر گروه است.

علی رغم زندگی اجتماعی، آنها از لحاظ فردی کاملا با هم متفاوت بوده و هر بنوبو ترجیحات خاص خودش را دارد. مثلا Inongo یکی از نرهای بهشت بنوبوها موز را برای صبحانه نمی پسندد و ترجیح می دهد ساعت 11 صبح موز بخورد؛ و در مقابل مادر گروه Maya شیر دوست ندارد و به جای ان عاشق ماست است!! بنابراین وقتی شما بیست بنوبو داشته باشید اصلا مدیریت همزمان آنها کار ساده ای نیست! نحوه رفتار و خصوصیات ظاهری به راحتی انها را قابل شناسایی می کند، بطوریکه بازدید کنندگان بهشت بنوبوها نیز ظرف یک تا دو روز به راحتی آنها را از هم تشخیص می دهند. 

یکی از بهترین زمانها  برای بازدید از بنوبوها موقع غذا خوردن آنهاست.غذای بنوبوها شامل انواع میوه ها مثل آناناس، هندوانه، سیب، موز، انواع توت وحشی؛ سبزی ها مثل کلم، پیاز، سیب زمینی شیرین و...؛انواع برگ درختان، نیشکر، پوست درختان، بادام زمینی، دانه پالم و... است.

بنوبوها تمام روز را به باز ی با یکدیگر می پردازند.بزرگ و کوچک با هم بازی می کنند و این باعث بالا رفتن توان و یادگیری جوانتر ها خواهد شد. 

در این منطقه حفاظت شده محلی نیز برای بازی بنوبوها در نظر گرفته شده است.

برای مطالعه بیشتر به سایت http://bonoboducongo.free.fr منبع نوشته های بالا مراجعه نمایید.

حکایت شمع و میوه ها

حکایت شمع و پروانه را که همه یادتون هست. همون شمع کذایی بعد از اینکه پروانه شعله هاشو به آغوش کشید و با شمع یکی شد سالهاست که قصه عشقشو واسه هر موجود زنده و غیر زنده ای تعریف می کنه و به قدر ظرف هر کس  وجود همه کس و همه چیزو جلا می ده و زیبایی ها را نمایان تر میکنه.حتی اگه اون زیبایی ها میوه های در تبعید از آغوش مادر و پوسته های سلاخی شده و بیجان اونها باشند که در مجاورت پیام عشق دوباره زنده می شن!  حس می کنم قلم من خیلی ناتوانه پس بقیه داستان را مصور واستون نقل می کنم:

یه بار دیگه برگردید و به عکس ها با دقت نگاه کنید!! نظرتون را در کامنت ها بنویسین لطفا.

سفر زندگی

عکسهای زیر مربوط به ....! اصلا خودتون ببینید!!

به قبرستان گذر کردم صباحی

شنیدم ناله و افغان و آهی

شنیدم کله ای با خاک می گفت

نمی ارزد این دنیا به کاهی

به قبرستان گذر کردم کم و بیش

بدیدم قبر دولتمند و درویش

نه درویش بی کفن در خاک خفته

نه دولتمند برده یک کفن بیش

هلول را پرسیدند:

انسانها در روی زمین ، در كدامین چیز مشتركند ؟

گفت: در روی زمین ، چنین چیزی نتوان یافت

اما در زیر زمین " خاك سرد و تیره "

گورستان " مشترك " همه افراد بشر است !

محرم در کینشازا

سلام

حسین(ع) شخصیتی است که همه مرزها را درنوردیده است.نه محصور زمان است، و نه محصور مکان. تصاویر قسمتی از مراسم عزاداری در یکی از مساجد کینشازاست.

شاید برخی از تصاویر دلخراش باشند و از تحمل بعضی دوستان خارج، پس در صورتی به ادامه مطلب بروید که به سلامت قلب و روان خود اطمینان کامل دارید.

ادامه نوشته

یک عکس ... پیام

غیبتم داشت طولانی می شد!!! دیگه امروز بر تنبلی و تمام بهانه ها برای آپ نکردن غلبه کردم و اینم دلیلش!!

این عکس را خودم گرفتم.هر وقت اوضاع احوال زمونه بهم فشار میاره و بهش نگاه می کنم.دیگه یادم میره شاکی بشم!! وسط اون همه گل و لای و لجن یه نیلوفر آبی که از تمیزی و درخشانیش قابل باور نیست وسط اون همه چیزای به ظاهر بدبو و کثیفه!!یه جورایی مشت محکمیه بر دهان همه بهونه ها!!! نمی دونم نظر شما چیه!؟؟؟

Chez Victoire

اگر خدایی ناکرده !! گذارتان به کینشازا افتاد یکی از جاهایی که حتما باید سر بزنید نان فروشی و کافی شاپی است با عنوان شه ویکتوار (خانه پیروزی)، که اینجانب بیشتر با انگیزه خرید نان به آنجا مشرف می شوم. ویکتوار که صاحب آن یک لبنانی است یکی از بزرگترین کارخانه های تهیه نان صنعتی و شیرینی در کینشازاست که محصولات با کیفیتی نیز دارد. در حال حاضر قیمت هر نان باگت 200 فرانک کنگولز می باشد. هر دلار به طور متوسط 920 فرانک کنگولز است. یعنی حدودا هر 5 نان یک دلار! در مجاورت کافی شاپ و نان فروشی شه ویکتوار از نمایندگی Zara هم می توانید بازدید فرمایید. قیمتهای Zara  هم از 20000 فرانک به بالاست!


سربسته

یه سوال ذهن خیلی هایی که میان تو این پیج را مشغول کرده و اون اینه که چرا من اومدم اینجا!؟ خیلی فکر کردم که چطوری جواب بدم؟ زندگینامه بنویسم! کوتاه چند تا دلیل بیارم که خیلی هاش شاید اصل مطلبو ادا نکنه و ذهن همه را راحت کنم یا ....

خلاصه چشمم افتاد به این شعر شاملو. دیدم حق مطلبو ادا میکنه و منم از زندگی نامه نوشتن خلاص میشم!!

جویای راه خویش باش از این سان که منم

در تکاپوی انسان شدن

در میان راه دیدار می کنیم حقیقت را

آزادی را

خود را

در میان راه می بالد و به بار می نشیند

دوستی ای که توانمان می دهد

تا برای دیگران مأمنی باشیم و یاوری

این است راه ما

تو و من

عیدتان مبارک

فراق و وصل چه باشد رضاي دوست طلب

که حيف    باشـد   از   ا و   غیر  او   تمنّائي

ناخن ها چی میگن؟!

یه چند تایی از دوستان مشکل با ناخناشون پیدا کرده بودن در پیامای خصوصی در حد توان توضیح بهشون دادم این تصویرم واسه بقیه دوستان می ذارم.شاید به دردشون بخوره!